مندلورین؛ سریالی که بیشتر از اون چیزی که انتظارش رو دارین، شما رو عاشق خودش میکنه!
دالارانیهای دوستداشتنی سلام. امیدوارم که حالتون فوقالعاده باشه و آماده باشین تا با هم در مورد یه سریال فوقالعادهی دیگه صحبت کنیم. امروز میخوایم بریم به دنیای شگفتانگیز اپرای فضایی و یکی از جدیدترین سریالهای ژانر علمیتخیلی رو براتون ببرم زیر ذرهبین دالاران؛ سریال مندلورین که فکر میکنم بیشترتون یا دیدینش یا در موردش شنیدین. همین الان بگم که اگه این سریال رو ندیدین، حتما حتما ببینیدش ولی الان نه! صبر کنید این مقاله تموم بشه، بعد. خب بریم ببینیم این سریال خفنی که تونسته تو کل دنیا بترکونه و به یکی از محبوبترین سریالهای ژانر خودش تبدیل بشه، چیه و چه حرفایی برای گفتن داره.
شناسنامه سریال مندلورین
ببینم، شما هم مثل خیلیای دیگه اینو قبول دارین که سهگانهی جنگ ستارگان، جزو بهترین فیلمهای ژانر علمیتخیلیه؟ راستش میخوام بگم، منم قبول دارم! چون بهنظرم جنگ ستارگان شاهکار بود و نمیشه فقط لقب بهترین بهش داد و ساده از کنارش رد شد. حالا برای اونایی که این شاهکار رو دیدن و عاشقش شدن، یه خبر خوب دارم! سریال مندلورین(The Mandalorian)، یه سریال فوقالعاده تو همون ژانره و شما با دیدنش میرین به همون دنیای عظیم و شگفتانگیزی که بیرون اومدن ازش کار خیلی سختیه. مندلورین، یه سریال فوقالعاده خفنه که شما رو به همون دنیای جنگ ستارگان میبره ولی داستانش طوری حرفهای و بینقص نوشته شده که هیچ خبری از تکرار نیست و شما امکان نداره از دیدنش خسته بشین در ضمن اگه میخواید میتونید مقاله جنگ ستارگان مارو هم مطالعه کنید
درسته که این سریال، برای اونایی که قبلا فیلمهای جنگ ستارگان رو دیدن، خیلی جذابه و یه جورایی تجدید دیدار به حساب میاد، ولی حتی اگر کسی قبلا جنگ ستارگان رو ندیده باشه هم میتونه با این سریال، اولین قدمهاش رو به این دنیای محشر برداره و به جمع عاشقان این دنیا اضافه بشه. نوامبر سال ۲۰۱۹ که کمپانی والت دیزنی، دیزنی پلاس رو به عنوان شبکهی اینترنتی خودش معرفی کرد، این سریال هم پاشو تو این شبکه گذاشت و تونست مثل یه ستون محکم، این شبکه رو سرپا نگه داره و باعث پیشرفتش بشه. خب حالا که یه نگاه کلی به مندلورین انداختیم، وقتشه که بذاریمش زیر ذرهبین و ببینیم کارگردان و نویسنده این سریال کیا بودن.
کارگردان سریال مندلورین، آقای جان فاورو (Jon Favreau) هستش؛ همون آقای فاورویی که تو سریال فرندز هم دیدیمش و نقش دوستپسر مانیکا رو بازی کرد! جان فاورو، کارای خیلی معروفی توی پروندهی کاریش داره که از معروفترینهاش، سری فیلمهای مرد آهنی هستن. اصلا نیازی نیست در مورد مهارت آقای فاورو چیزی بهتون بگم؛ چون قطعا اگر سریال مندلورین و فیلمهای دیگهی این کارگردان رو دیده باشین، از این قضیه مطمئن هستین؛ ولی خب شاید بد هم نباشه که بدونین جان فاورو، جایزه ساترن رو هم توی افتخاراتش داره که بخاطر کارگردانی فیلم مرد آهنی بهش دادن.
الان حتما منتظرین که اسم نویسندهی سریال رو هم بهتون بگم؛ میگم ولی خب اسمی که میخوام بگم یه اسم جدید نیست! تعجب نکنید؛ چون نویسندهی بیشتر قسمتهای سریال مندلورین، خود آقای جان فاورو هستن! (من که بهتون گفتم با یه آدم کاربلد و حسابی طرفیم!) در کنار جان فاورو، دیو فیلونی (Dave Filoni)، کریستوفر یاست (Christopher Yost) و ریک فامیویوا (Rick Famuyiwa) هم کسایی بودن که دستبهقلم شدن و چند تا قسمت از این سریال جذاب رو نوشتن. اگه بخوام یه جمعبندی از کار نویسندههای این سریال بکنم، باید بگم که داستان مندلورین بهقدری جذاب و گیراست که شما بدون اینکه هیچ تخصصی تو حوزهی نویسندگی داشته باشین هم میتونین با تماشای قسمتهای مختلف این سریال، پیش خودتون بگین: بابا دم نویسندهاش گرم!
قبل از اینکه بریم سراغ قسمت بعدی مقاله، میخوام یه چیزی بهتون بگم که چشماتون گرد بشه! هر بینندهای، با دیدن مندلورین و فضای اون، کاملا میفهمه که برای ساخت این سریال، یه بودجهی مشتی خرج شده؛ ولی خب فکر نکنم کسی بتونه حدس بزنه که این مبلغ دقیقا چقدر بوده؟ ۱۰۰ میلیون دلار!!! زیاده، نه؟! گفتم که این سریال یکی از سریالای خیلی گرون تاریخ بهحساب میاد؛ ولی خب خوشبختانه، به هزینهای که براش صرف شده میارزه و تونسته طرفدارای خیلی زیادی تو سراسر دنیا برای خودش دستوپا کنه که خب قطعا موفقیت خیلی بزرگی برای یه سریال پرهزینه به حساب میاد.
چی شد که مندلورین، سر زبونا افتاد؟
وقتی سریال مندلورین معرفی شد، خیلیا این فکرو پیش خودشون کردن که این سریال، یه تقلید از روی جنگ ستارگان هستش و به قول معروف، قراره از روش اسکی بره! بخاطر همین هم گفتن که مندلورین شانسی برای جا بازکردن تو دل مخاطبهاش نداره؛ ولی وقتی سریال پخش شد، همه رو شوکه کرد و حتی تونست طرفدارای متعصب جنگ ستارگان رو هم تحت تاثیر قرار بده. فکر میکنین چرا این اتفاق افتاد؟ خب از اونجایی که مندلورین مهره مار نداشت! باید دنبال دلیل یا دلایل منطقی برای این اتفاق باشیم. تو این قسمت مقالهمون میخوام چندتا دلیل محکم و محکمهپسند براتون بیارم که باعث شدن مندلورین بتونه بینندههاشو سورپرایز کنه و به نور چشمی اونا تبدیل بشه:
- داستان
تو قسمت قبلی بهتون گفتم که یه قسمت زیادی از داستان این سریال رو خود آقای جان فاورو نوشته و خب کار خیلی سختی رو گردن گرفته بوده؛ چون از یه طرف باید دقت میکرد که داستان هیچ تقلیدی توش نباشه و مخاطب فکر نکنه که از رو جنگ ستارگان اسکی رفته و از یه طرف دیگه هم باید سعی میکرد داستان رو طوری جذاب بنویسه که بتونه مخاطبایی که بعد از جنگ ستارگان دیگه سختگیر شدن رو هم تحت تاثیر قرار بده. داستان مندلورین انقدر جذابه که شما امکان نداره درگیرش نشی و دنبال این نباشی که ببینی بالاخره چی میشه. حالا اگه کسی باشین که قبلا جنگ ستارگان رو دیدین، جذابیت داستان براتون چند برابر هم میشه؛ چون یه سری خاطرات براتون زنده میشه و در کنارش، داستان این سریال رو عمیقتر هم درک میکنید.
- موسیقی
وقتی حرف از سریال و فیلم میزنیم، بیشتر روی داستان و جلوههای بصری موضوع تمرکز میکنیم؛ در صورتی که یه قسمت مهمی از هر فیلم و سریالی، موسیقی اونه و بیشتر از چیزی که فکرش رو بکنیم، روی تجربهی ما تاثیر میذاره. چند ثانیه وقت بذارین و به بهترین فیلمهایی که توی عمرتون دیدین فکر کنین. شک ندارم که یه قسمتهایی از موسیقی اون فیلما هم تو ذهنتون پلی میشه؛ چون واقعیت اینه که شما موقع دیدن فیلم، تحت تاثیر موسیقی هم قرار میگیرین و این موسیقی، خیلی ریز و زیرپوستی، باعث میشه که نظر شما در مورد اون فیلم به یه سمت خاصی حرکت کنه. در مورد مندلورین هم داستان همینطوره و یکی از چیزایی که باعث شدن تا این سریال به همچین جایگاهی برسه، همین آلبوم موسیقیشه.
سریال مندلورین داره توی یه دنیای خاص و هیجانانگیز اتفاق میفته پس برای تحت تاثیر قراردادن مخاطبش باید موسیقیش هم خاص باشه دیگه درسته؟ نمیشه بیان رو صحنههای نبرد شخصیتها، یه آهنگ دیشگیری نینای بذارن و مغز و روح مخاطب رو سوهان بکشن که! بخاطر همین هم یه سرمایهگذاری ویژهای روی این موضوع کردن و الحق هم که گل کاشتن. آلبوم مسیقی محشر این فیلم، کار آقای لودویگ گورانسون (Ludwig Göransson) سوئدی هستش که یکی از اون خوبای دنیای موسیقیه و حتی جایزه اسکار هم برنده شده.
یکی از چیزایی که باعث شده آلبوم مسیقی سریال مندلورین، به یه آلبوم خاص و فوقالعاده تبدیل بشه اینه که، موسیقیهایی که برای هر کدوم از شخصیتهای سریال ساخته شده، زبون خاص خودشونو دارن و شما با شنیدن هر کدومشون میتونین بفمین که اون شخصیت الان چه حس و حالی داره و در کنارش، اتفاقات اون سکانس رو هم خیلی خوب درک کنید. خلاصه اینکه، موسیقی سریال مندلورین، طوری ساخته شده که شما با شنیدنش، از دنیایی که توش هستین میاین بیرون و قشنگ تو فضای سریال غرق میشین.
- صحنه
درسته که داستان و موسیقی مندلورین، خیلی تاثیر مثبتی توی جذب مخاطب داشتن و یه جورایی تونستن بیننده رو جادو کنن؛ ولی بیانصافیه که فکر کنیم صحنه و فضاهایی که توی فیلم میبینیم، هیچ نقشی توی محبوبیت این سریال ندارن. اصلا مگه میشه اون همه سفینههای خفن و بیابونای درندشت و خیلی از افکتهای دیگه، نظر من و شمای بیننده رو جلب نکنن؟ تو سریال مندلورین، انقدر صحنههای دیدنی جلوی چشم بیننده میاد که واقعا نمیشه بهشون توجه نکرد و خیلی ساده ازشون گذشت؛ از لباسایی که تن بازیگرا میبینیم تا سلاحها و گریمهاشون، همهشون جزو چیزایی هستن که باعث شدن تا مندلورین به یه سریال خفن تبدیل بشه و خیلی زود خودشو تو دل مخاطبش جا کنه.
یه چیز جالب دیگه هم در مورد این سریال بگم و بریم سراغ قسمت بعدی مقاله. تو سریال مندلورین خبری از شمشیرهای نوری نیست(نمیتونم اسپویل کنم D:) و همین هم باعث شد که خیلیا زود قضاوتش کنن و با خودشون بگن که این سریال قرار نیست یه وسترن فضایی جذاب باشه؛ ولی خب برخلاف تصور و پیشبینیهای این گروه از منتقدین، مندلورین حتی با وجود نداشتن خیلی از نقاط قوت جنگ ستارگان مثل شمشیرهای نوری و صحنههای نبرد جدایها هم تونسته یه اثر فوقالعاده ازآب دربیاد و از خجالت همهی اونایی که میگفتن این سریال قرار نیست حرفی برای گفتن داشته باشه، دربیاد!
تو سریال مندلورین چه خبره؟!
سریال مندلورین که الان دیگه میتونیم به عنوان یه وسترن فضایی تو دل برو بهش نگاه کنیم، یه سریال هیجانانگیزه که تو همون دنیای جنگ ستارگان اتفاق میفته و اتفاقایی که پنج سال بعد از فیلم «بازگشت جدای» افتاده رو نشون میده. داستان این سریال در مورد یه جایزه بگیر هستش که تو فاصله زمانی بین سقوط امپراطوری و ظهور محفل نخست داره زندگی میکنه و توی یکی از ماموریتهاش، با موجودی آشنا میشه که کل زندگی و باورهایی که داشته رو زیرورو میکنه.
قبل از اینکه بریم سراغ اتفاقایی که توی این دو فصل سریال مندلورین افتاده، دلم میخواد شما رو یکم بیشتر با فضای سریال و اون برههای که داستان توش اتفاق میفته آشنا کنم. گفتیم که این سریال داره اون پنج سالی رو نشون مده که امپراطوری سقوط کرده ولی خب هنوز محفل نخست ظهور نکرده. توی این پنج سال، کهشکان دور دست جمهوری نوین افتاده و مثل هر جریان انتقال قدرت دیگهای که تو همین دنیای خودمون هم دیدیم، یه شکاف امنیتی ایجاد شده و بعضی ها با استفاده از این فرصت، آب رو گلآلود کردن. یه سری از این شلوغیا، کار افسرای امپراطوری سابق هستش که دارن شاخ و شونه میکشن و دنبال اینن که با نشون دادن قدرتشون، جایگاهشون رو تو این اوضاع قاراشمیش حفظ کنن؛ حالا دقیقا وسط این بلبشو، قهرمان سریال، یه سری ماموریت میره و سعی میکنه که ماموریتهاش رو به بهترین شکل ممکن انجام بده.
خب حالا که با فضای قصه آشنا شدین، یه سر هم به قهرمان اصلی داستان بزنیم؛ جناب آقای زرهپوشی که همه به اسم مندلورین یا مندو صداش میکنن. همونطوری که اول این قسمت هم گفتم، مندو یه جایزه بگیر هستش و تو همون چند قسمت اول هم کاملا دستمون میاد که این آدم مثل خیلی از قهرمانای دیگه تو فیلمای ابرقهرمانی، یه آدم پاک و گوگولی و خوشقلب نیست؛ چون تنها هدفش اینه که ماموریتش رو انجام بده و جایزهاش رو بگیره، همین! پس توقع نداشته باشین که مندو و کارایی که میکنه باعث بشن شما چشماتون قلبی بشه و کلی قربون صدقهاش برین! البته خب این انتظارم داشته باشین که یه جاهایی سورپرایزتون نکنه، اصلا همین چیزاس که باعث شدن این سریال جذاب باشه و قاپ همهی بینندههاشو بدزده!
سریال مندلورین، توی دو تا فصل منتشر شده و باید بگم که هر چی جلوتر رفته، بیشتر و بیشتر تونسته بینندههاش رو میخکوب کنه. فصل اول این سریال، نوامبر ۲۰۱۹ منتشر شد و خب انقدر محبوبیتش بالا رفت و طرفداراش زیاد شدن که فصل دومش هم ساختن و این فصل از ۳۰ اکتبر ۲۰۲۰ تا ۱۸ دسامبر همون سال، توی دیزنی پلاس منتشر شد. قسمتهای اول این سریال آروم و مطمئن جلو میرن ولی حتی با وجود همین آرامش و ریتم نرمال هم حسابی غوغا میکنن؛ دلیلش رو الان بچه زرنگا میتونن بگن چون قبلا بهش اشاره کردم! یادتون میاد؟ آفرین، داستان قوی و جذابش! مندلورین انقدر خوب با مخاطبش ارتباط برقرار میکنه که مخاطب اصلا هیچ راهی بجز دوستداشتن این سریال نداره.
خب دیگه اطلاعات کلی در مورد سریال رو بهتون دادم و هر چیزی که لازم بود بدونین رو الان میدونین؛ حالا دیگه وقتشه که یکم ریزتر در مورد سریال حرف بزنیم و ببینیم تو مندلورین چی میگذره. نگران اسپویل هم نباشین، چیزایی که قراره بگم داستان سریال رو اسپویل نمیکنن پس با خیال راحت میتونین بخونین و با فضای سریال آشنا شین.
- فصل اول سریال مندلورین
همونطور که گفتم، این سریال در مورد یه جایزهبگیر هستش که تو کل فصل یک به اسم مندلورین یا مندو صداش میکنن. حالا برای اینکه فلسفهی این اسم براتون روشن بشه، اول میخوام بهتون بگم که اصلا مندلورینها کی هستن؟ مندلورینها در واقع یه قوم چند ملیتی هستن که تو سیارهی مندلور زندگی میکردن و همهشون هم جایزهبگیر بودن. یعنی چی جایزهبگیر بودن؟ یعنی اینکه یه سری ماموریت بهشون داده میشد و اینا میرفتن انجامش میدادن و اگه موفق میشدن، بهعنوان جایزه، بهشون پول یا یه سری آلیاژهای کمیاب مثل بسکار میدادن. بسکار یادتون میاد؟! بله همون آلیاژ خفن و مقاومی که تو جنگ ستارگان زیاد دیدیمش و میدونیم که مقاومترین آلیاژ اون دنیا بوده.
مندوی داستان ما، یه جنگجوی ماهر و تنهاست که تمرکزش رو گذاشته روی ماموریتهاش؛ ولی تو یکی از ماموریتهاش وظیفه داره که بره و یه بچه از نژاد یودا رو پیدا کنه و تحویل بده که همین بچه، باعث میشه تا رفتارها و تصمیماتی از مندو ببینیم که هیجان سریال رو چندین برابر کنن و جذابیت داستان رو ببرن بالا. تو کل فصل اول سریال مندلورین که ۸ قسمت داره، شما قرار نیست چهرهی واقعی مندو رو ببینین و تنها چیزی که از جسم مندو براتون واضحه، چشمها و نگاه سنگین این جنگجو هستش؛ نگاه سنگین که میگم، منظورم یه نگاه واقعا سنگینهها، فکر نکنید اغراق میکنم!
توی هر قسمت از فصل اول این سریال، یه سیارهی جدید رو تماشا میکنین که هم مناظرش جدید و تماشایی هستن و هم موجودات عجیب و غریبی توشون زندگی میکنن که بیشترشون رو قراره برای اولین بار ببینین؛ البته این تازگی و هیجانای جدید فقط در مورد جلوههای بصری نیست، چون توی هر کدوم از این سیارهها، یه داستان جدید هم هست که باعث میشن تا شما اصلا و ابدا احساس خستگی و تکرار نکنین.
یه نکتهی خیلی جالبی که در مورد سریال مندلورین وجود داره و توی فصل یک هم خیلی راحت میشه دید، اینه که این سریال خیلی سعی کرده تا از جنگ ستارگان فاصله بگیره و انصافا هم خیلی موفق بوده تو این کار. یکی از کارایی که برای حفظ این فاصله انجام دادن، این بوده که شوخیهای بین شخصیتهای سریال رو خیلی کم کردن و این فیلم رو به دنیای آدم بزرگا نزدیکتر کردن؛ یه مقایسهی کوچولو اگه بین مندلورین و جنگ ستارگان بکنین، کاملا متوجه این موضوع میشین و احتمالا تعجب هم بکنین که با وجود کمشدن شوخیها، این سریال هنوز هم خیلی جذابه. (بازم میگم که بیشتر اینا بخاطر داستان قوی این سریاله).
قبل از اینکه بریم سراغ فصل دوم سریال، بهتره یه موضوع دیگه رو هم بگم. درسته که مندلورین نسبت به جنگ ستارگان، بیشتر تو حالوهوای بزرگسالانه ولی خب اینطوری هم نیست که توقع داشته باشین، این سریال پر از صحنههای خونی باشه و چیزایی توش ببینید که برگاتون بریزه! چون بالاخره سازندههای مندلورین، میدونستن که ردههای سنی پایین هم قطعا میشینن پای این سریال و خب نمیشه اونا رو بیخیال شد و یه سریالی ساخت که مناسبشون نباشه (البته در کنار این موضوع، خود کمپانی دیزنی هم خیلی روی موضوع ردهی سنی حساسه).
واضحترین مثالی که واسه نزدیکشدن مندلورین به دنیای بزرگسالان و توجه همزمانش به ردهی سنی بینندهها میتونم بزنم، اینه که توی این سریال، چندین و چند بار از قتل عام تو سیاره مندلور صحبت میشه و ما مطمئن میشیم که این وسط یه سری اتفاقای برگریزون افتادن که توی سرنوشت مندو هم خیلی تاثیر گذاشتن؛ ولی خب هیچ صحنهای در این مورد نمیبینیم و این ماجراها فقط در حد دیالوگای بین بازیگرا، برای بیننده تعریف میشن. خلاصه اینکه، فصل اول سریال مندلورین خیلی جذابه و این جذابیت توی دو قسمت آخر به اوج میرسه؛ پس اگه تا حالا این سریال رو ندیدین، حتما دانلود کنین و بشینین ببینین (بهتون قول میدم که پشیمون نشین!)در ضمن به محض اینکه سریال تموم شد شرکت های تولید اکشن فیگور دست به کار شدن و سریعا شروع به تولید اکشن فیگور های مندلورین کردن که پایین تر بیشتر راجع بهش توضیح میدم.
- فصل دوم سریال مندلورین
“خطر اسپویل”
فصل دوم سریال مندلورین، حتی از فصل اول این سریال هم جذابتره و اتفاقایی که توش میفته، حسابی شما رو سورپرایز میکنه. یکی از چیزایی که باعث شده جذابیت فصل دوم تا این حد زیاد باشه، اینه که توی این فصل، احساسات بیشتری قراره ببینیم که یه قسمت زیادی از این احساسات مربوط به همون مندوی خشن و تنهایی هستش که حالا با رفتن تو دل یه سری ماجراهای هیجانانگیز، خودشو بیشتر از قبل تو دل بینندهها جا میکنه. توی فصل دوم سریال، بخاطر اینکه شناختمون نسبت به مندو بیشتر میشه، بهتر درکش میکنیم و دلیل یه سری از کارهاش رو هم میفهمیم.
یه دلیل دیگهی جذابیت فصل دوم مندلورین، حضور پررنگ همون بچهای هستش که مندو تو فصل اول ماموریت داشت پیداش کنه. این بچه که خیلیا بهش بیبی یودا میگن، هم ظاهرش خیلی گوگولی و تودلبرو هستش، هم شخصیتش به شدت خاص و دوستداشتنیه. شما تصور کنین یه موجود گوگولی با اون چشمای مظلوم و براقش، روی یه صندلی گردون نشسته و یه رابطهی عمیقی هم با مندو داره؛ مگه میشه این صحنههای احساسی رو دید و عاشق این شخصیت و در کل خود سریال مندلورین نشد؟
توی فصل دوم سریال هم مثل فصل یک، آهنگهای خفن و تاثیرگذاری پخش میشه که تاثیر خیلی زیادی تو جذبکردن مخاطب دارن. در کنار این آهنگهای جذاب و شنیدنی، اتفاقای خیلی هیجانانگیزی هم توی این فصل میفتن که باعث میشن تا ما هر قسمت سریال رو یجوری با دقت و حساسیت تماشا کنیم که انگار خودمون توی داستانیم و اگه نفهمیم چی به چیه، شکست میخوریم! صحنههای اکشن هم توی فصل دوم، خیلی جذابتر از فصل یک به نظر میرسن و انفجارایی که توش میبینیم خیلی خیلی خفنتر از فصل اول هستن.
یه دلیل خیلی مهم دیگه هم هست که باعث شده تا فصل دوم سریال مندلورین، یه سروگردن بالاتر از فصل یک این سریال باشه، اونم اینکه توی این فصل، یه شخصیت منفی به داستان اضافه میشه. این شخصیت که اسمش «گیدئین» هستش، هم خیلی قویه، هم اینکه یه دقیقه آروم نمیگیره و همش در حال نقشه کشیدن و چیدن توطئهاس؛ بخاطر همین هم این فصل، خیلی فصل هیجان انگیز و برگریزونی شده.
حضور غیاب شخصیتهای مهم سریال مندلورین
“خطر اسپویل”
یکی از مهمترین ویژگیهای سریال مندلورین اینه که کلی شخصیت توی داستان وارد میشن و شما میتونین شخصیتهای مختلفی رو توش ببینین که هر کدوم ویژگیهای خاص خودشونو دارن؛ بخاطر همین هم تو این قسمت مقاله میخوام مهمترین شخصیتهای این دو فصل سریال رو بهتون معرفی کنم. راستی تا یادم نرفته اینم بهتون بگم که این قسمت مقاله یه مقداری، سریال رو اسپویل میکنه؛ پس اگه تا حالا این سریال رو ندیدین، این قسمت رو نخونین ولی اگه مندلورین رو دیدین یا اینکه با یه کوچولو اسپویل مشکلی ندارین، بشینین و با دقت این قسمت رو بخونین:
- دین جارین (Din Djarin)
دین جارین، همون مندلورین یا مندوی معروف خودمونه که شخصیت اصلی داستان هم به حساب میاد. همونطوری که گفتم، این آدم، یه جنگجو و جایزهبگیر خیلی خفنه که حسابی کارشو بلده و مهارت خیلی زیادی تو کارش داره. مندو رو همیشه با زره و یه نقاب فلزی از جنس بسکار میبینیم ولی خب با همهی اینا، نگاهش، حرکات بدنش و لحن صحبت کردنش به قدری جذابن که بدون دیدن صورت و بدن این قهرمان هم، جذبش میشیم و تو همهی صحنههایی که حضور داره، نمیتونیم چشم ازش برداریم. بازیگر این نقش، پدرو پاسکال هستش که توی سریال بازی تاج و تخت (همون گات خودمون) هم بازی کرده. یادتون میاد نقشش تو سریال گات چی بود؟ اگه یادتون رفته، باید بگم که نقش شاهزاده اوبرین مارتل که معروف به افعی سرخ بود رو بازی میکرد.
توی قسمتهای اول سریال، مندو یه شخصیت خیلی متعصب و افراطی داره که تحت هر شرایطی به قوانین و اصولی که بهش معتقده پایبند میمونه؛ ولی بعد از ماموریتی که برای پیداکردن بیبی یودا میره، کمکم میبینیم که این قهرمان متعصب و بیاحساس، تبدیل به یه شخصیت احساساتی و دوستداشتنی میشه و بینندهها رو با تصمیمات و کارهاش سورپرایز میکنه. بعد از وارد شدن بیبی یودا به سریال، مندو به خیلی از عقایدش پشت میکنه و حاضر میشه برای محافظتکردن از این کوچولوی دوست داشتنی، قید خیلی چیزا رو بزنه. اصلا همین رابطهی احساسی بین این دو تا شخصیته که باعث شدن سریال مندلورین هیچ وقت ما رو خسته نکنه و دوست داشته باشیم چندین و چند ساعت بشینیم و قسمتهای مختلفش رو پشت سر هم ببینیم.
- گروگو (Grogu)
گروگو، گوگولیترین شخصیت این سریاله و تا قسمت پنجم فصل ۲، کسی اسمش رو نمیدونه، بخاطر همین هم همه بهش میگن بیبی یودا یا بچه؛ اما برعکس اسم و ظاهرش اصلا هم بچه نیستا! چون این بزرگوار، ۵۰ سالشونه ولی خب تو گونهی خودش بچه به حساب میاد. داستان کشف اسم این کوچولو هم اینطوریه که یه جدای، میاد باهاش ارتباط درونی برقرار میکنه و یه سری اطلاعات ازش بهدست میاره که یکیش همین اسمش بوده. گروگو، از نسل Grand Master Yoda هستش و مثل بقیهی جدایها، کلی قدرت درونی خفن داره؛ مثلا میتونه از قدرت ذهنش استفاده کنه و وسیلهها رو حرکت بده یا قدرت Force رو کنترل کنه.
بیبی یودا اینجوری وارد داستان میشه که یه ماموریت به مندو میدن که باید بره و این موجود کوچولو رو پیدا کنه و به بازماندههای امپراطوری تحویل بده؛ ولی مندلورین بعد از اینکه گروگو رو پیدا میکنه، دلش نمیاد این کوچولوی خواستنی رو تحویل بده و تصمیم میگیره که پیش خودش نگه داره و ازش محافظت کنه. از اینجا به بعد داستان، اون روی مهربون و احساساتی مندو رو بیشتر میبینیم و میفهمیم که این شخصیت، اونطوریا هم که نشون میده بدون قلب و احساس نیست. صحنههایی که مندو و بیبی یودا توش هستن، اکثرا پر از احساسن و حس خیلی خوبی رو به بیننده منتقل میکنن به همین دلیل هم هست اکشن فیگور بیبی یودا خیلیییی سریع محبوب شد و طرفداراش تو دنیا خیلیییییی زیاد شد.
- گریف کارگا (Greef Karga)
گریف کارگا، یکی دیگه از شخصیتهای مهم سریال مندلورین هستش. این شخصیت، بعد از اینکه امپراطوری سقوط میکنه، رئیس جایزهبگیرا میشه و بهشون ماموریتای مختلف میده. ماموریت پیداکردن گروگو رو هم همین آدم به مندو میده و ازش میخواد که بعد از پیداکردن بیبی یودا، اونو بیاره و تحویل بده؛ ولی خب مندو این کارو نمیکنه و فسقلی دوست داشتنی قصه رو پیش خودش نگه میداره. این آدم، یه زمانی قاضی بوده و توی دولت کار میکرده؛ ولی بعد از چند وقت، یه رسوایی بهبار میاره و اخراج میشه.
قسمت جالب این شخصیت اونجاس که اوایل داستان که مندو بیبی یودا رو تحویل نمیده، کارگا حسابی باهاش درگیر میشه و سعی میکنه که بچه رو از مندو بگیره؛ ولی بعد از یه مدت، خودش هم میشه جزو اونایی که از مندو و گروگور دفاع میکنه و جون اونا رو نجات میده! کارگا بعد از چند وقت، رئیس یه سیارهای به اسم Nevarro میشه و این سیاره رو بالاخره به آرامش و امنیت میرسونه.
- بوبا فت (Boba Fett)
بوبا فت، همسیارهای (مثل همشهری!) و همکار مندو هستش و یکی از شخصیتهای مهم سریال هم به حساب میاد؛ یعنی هم جایزهبگیره و هم اهل سیارهی مندلورین. اگه قرار باشه فقط با یه جمله، این جنگجو رو بهتون معرفی کنم، باید بگم که بوبا فت یکی از خفنترین شکارچیهای کهکشان تو دوران امپراطوری بوده و یه جورایی، همه اونو افسانهی جایزهبگیرهای اون زمان میدونستن. یکی از چیزایی که باعث میشه بوبا فت به یکی از شخصیتهای خفن سریال تبدیل بشه، اینه که این جنگجو، توی یکی از ماموریتهاش، میفته تو دهن یه موجودی به اسم «Sarlacc»؛ ولی خیلی معجزهوار نجات پیدا میکنه و خوش و خرم برمیگرده سر خونه و زندگیش!
- فنک شند (Fennec Shand)
فنک شند، یکی دیگه از شخصیتهای خفن سریاله که در اصل یه مزدور و قاتل حرفهایه. اولین باری که فنک شید رو میبینم، توی سیارهی تاتوین هستش که داره به مندلورین و کسی که همراهشه حمله میکنه و توی همین این حمله کشته میشه؛ ولی قسمت جالب داستان اینجاست که توی فصل دوم سریال دوباره سروکلهی فنک شند پیدا میشه و معلوم میشه که بخاطر بخت و اقبال بلندش از اون ماجرا جون سالم به در برده و الان هم داره برای بوبا فت کار میکنه. یه چیز جالب دیگه هم در مورد این شخصیت وجود داره، اونم اینکه آخرای فصل دو میبینیم که فنک شند داره به مندو توی ماموریتش کمک میکنه!
- ماف گیدیئن (Gideon)
هیچ سریال اکشنی بدون داشتن یه شخصیت منفی قوی، نمیتونه تو دل بینندههاش جا باز کنه. سریال مندلورین هم این امتیاز رو داره و به لطف حضور شخصیتی به اسم ماف گیدئین، تونسته جذابیت خیلی زیادی برای مخاطباش داشته باشه. ماف گیدئین، تو زمان امپراطوری، افسر آژانس اطلاعاتی بوده و یکی از کسایی هستش که مندلورینها رو تارومار کردن و سلاح افسانهای اونا به اسم «Darksaber» رو دزدیدن الان هم دستشونه.
هدف اصلی گیدئین اینه که دوباره امپراطوری رو به قدرت برسونه و بخاطر همین هم دنبال یه راهیه که بتونه قدرت Force رو در اختیار خودش بگیره؛ حالا بهترین راه برای رسیدن به این هدف چیه؟ گرفتن قدرت گروگو یا همون بیبی یودا. گیدئین برای اینکه بتونه این کار رو بکنه، خون بیبی یودا رو داده که آزمایش کنن و به چند نفر هم تزریق بکنن تا بتونن این قدرت رو بهشون بدن ولی تا به اینجای داستان، نتونسته نتیجهای که دنبالش هست رو از این آزمایشا بگیره؛ البته خب هیچی از این آدم بعید نیست و باید منتظر باشیم ببینیم توی فصل جدید چه اتفاقایی میفته و گیدئین چه دردسرایی درست میکنه! خب حالا با توجه به این چیزایی که گفتم، کاملا طبیعیه که این آدم، دنبال مندو و گروگو باشه تا بتونه زودتر به هدفش برسه و قدرتی که میخواد رو به دست بیاره.
- بوکاتان کریز (Bo-Katan Kryze)
بوکاتان هم مثل مندو و بوبا فت، اهل سیارهی مندلور هستش و از یه کلنی به اسم کریز میاد. این خانم که در واقع، آخرین نسل مندلورهای اصلیه، میخواد که همهی مندلورها رو برگردونه به سیارهی خودشون و اون عظمت و شکوهی که قبلا داشتن رو بهشون برگردونه. بوکاتان برای اینکه تبدیل به فرمانروا بشه و به هدف بزرگ خودش برسه، به سلاح افسانهای مندلورها یعنی Darksaber که الان دست گیدئین هست نیاز داره و بخاطر همین هم ماجراها و ماموریتهای هیجانانگیز و خطرناکی رو پشت سر میذاره تا به این سلاح برسه.
تو قسمت آخر فصل دوم سریال مندلورین، مندو و بوکاتان، باهم به یه ماموریت میرن تا یه سفینه رو تسخیر کنن و دنبال Darksaber بگردن. قسمت جالب ماجرا اینجاست که توی این ماموریت، مندو سلاح رو پیدا میکنه و برمیداره؛ حالا بوکاتان اگه بخواد سلاح رو از مندو بگیره، باید بره باهاش مبارزه کنه! همین ماجراهاس که باعث شدن، فصل دوم سریال حسابی سروصدا کنه و طرفداراش برای انتشار فصل سوم سریال مندلورین، ثانیهشماری کنن تا ببینن بالاخره داستان به کجا میرسه.
- کاب ونث (Cobb Vanth)
کاب ونث، اسم یکی دیگه از شخصیتای مهم سریال مندلورینه که شهردار یکی از شهرهای سیارهی Tatooine هم هستش. این شخصیت رو اول سریال با زرهی که مندلورینها تنشون میکنن میبینیم و بخاطر همینم خیلیا اولش فکر میکنن که ونث یه مندلور هستش؛ ولی بعدا معلوم میشه که کاب ونث این زره رو از جاواها خریده و مندلورین نیست. خرید این زره هم خیلی داستان داستان جالبی داره؛ داستان از این قراره که بعد از اینکه امپراطوری سقوط میکنه، یه گروهی به شهر Mos Pelgo که کاب ونث هم توش زندگی میکرده حمله میکنن و همهی ساکنین اون شهر رو بهعنوان برده میگیرن. توی این اتفاق، ونث موفق میشه از شهر فرار کنه و بره زره مندلورین رو بخره تا بتونه به شهر برگرده. بعد از اینکه کاب ونث با زره به شهر خودش برمیگرده، شهر رو نجات میده و به عنوان کلانتر هم انتخاب میشه.
- آهسوکا تانو (Ahsoka Tano)
آهسوکا تانو، یه جدای از نژاد Togruta هستش که از سیارهی Shili اومده. یادتونه گفتم یه جدای با بیبی یودا ارتباط درونی برقرار میکنه تا در موردش بیشتر بدونن؟ خب اون جدای همین خانم بوده و با همین ارتباط هم تونست یه سری اطلاعات از گروگو بهدست بیاره. تانو و مندو، یه همکاری خوبی هم با همدیگه داشتن و تو یه ماموریت تونستن یه شهری به اسم کالودان رو که تو سیارهی Corvus هستش، نجات بدن. آهسوکا، علاوه بر باطن و نیروهای خفنی که داره، از نظر ظاهری هم با شخصیت های دیگهی سریال فرق داره و پوست صورتش رنگارنگه؛ گوشهاش هم طوری هستن که هرچقدر سنش بالاتر میره، درازتر میشن! این شخصیت، همون کسی هستش که به مندو میگه بره به یه معبد قدیمی تو سیارهی Tython تا شاید بتونه کسی رو پیدا کنه که به بیبی یودا آموزش بده که بتونه قدرتهای درونی خودش رو کنترل کنه.
- کاراسینثیا دون (Carasynthia Dune)
کاراسیسنثیا دون، از اون شخصیتهای خفن و دوستداشتنی تو سریال مندلورین هستش که رابطهی خوبی هم با مندو و بیبی یودا داره. مندو و کارا دون، اولین بار همدیگه رو تو سیارهی Sorgan میبینن و با همدیگه متحد میشن تا از یه دهکده محافظت کنن. کارا دون و مندلورین، یبار دیگه هم تو سیارهی Nevarro با هم متحد میشن؛ بخاطر همین هم، این شخصیت، الان یکی از کسایی هستش که مندو روش حساب باز میکنه و بهش اعتماد داره. تا آخر فصل دوم سریال مندلورین، کارا دون، کلانتر سیارهی Nevarro میمونه و امنیت این سیاره رو تامین میکنه؛ البته خب تنهایی این کارو نمیکنه و گریف کارگا هم داره بهش تو این راه کمک میکنه.
اکشن فیگور شخصیتهای سریال مندلورین
یه فکت باحال بهتون بگم که قبلا شهردار دالاران تو پیج هم گذاشته بود سود فروش محصولات استاروارز ( اکشن فیگور ، فیگور(مجسمه) اکسسوری ، کالکتبیل و…. از خود فیلم ها و سریال هاش بیشتره و مندلورین هم قطعا از همین روند پیروی میکنه ، تقریبا میشه گفت همه برند های معروف به محض شروع سریال مندو تولید اکشن فیگور مندلورین رو شروع کردن و زیاد طول نکشید که خیلی هاش کمیاب و خیلی قیمتی بشن ، به نظر من زیبا ترینش برای برند هات تویزه ، اولین اکشن فیگوری که ازش معرفی شد مندو تو اپیزود یک بود که اصطلاحا بهش میگن Mando OG که سریعا هم تو دنیا کمیاب شد ولی معروف ترینش و اونی که بیشتر از همه سر و صدا کرد اکشن فیگور Mando & Child بود که بخاطر وجود مندو و گروگو در کنار هم با کلی اکسسوری و جزییات فوق العادش تونست خیلی سریع نظر کلکسیونر هارو به خودش جلب کنه ، حتی اونایی که طرفدار مندلورین و استاروارز نبودن
حرف آخر
خب رسیدیم به آخر یه مقالهی دیگه. امیدوارم این مقاله هم به دلتون نشسته باشه و از خوندنش لذت برده باشین. یادتون نره که تو قسمت نظرات، حتما نظرتون رو برام بنویسین و اگه پیشنهادی دارین بگین. تو این روزای سخت، حسابی مواظب خودتون باشین و حواستون به سلامتیتون باشه. تا یه مقالهی دیگه و یه داستان جدید، بایبای.
منابع:wikipedia , Flopsy , saate7 , zoomg, sargarme
ناشناس
سلام ممنون از مقاله خیلی خوبی که داده بودید فقط یک اشتباه داشت که اون هم این بودکه بوبافت نه یکی از مندلورین ها بود نه در مندلور به دنیا نیامده در واقع بود بوبا فت یکی از کلون های زمان جمهوری بود و در سیاره کامینو بوجود آمده بود (که در سریال کلون وارز و اپیزود دوم جنگ ستارگان می توان دید) و جنگوفت او رو به فرزندی میگیره و جنگوفت یک مندلورین و جایزه بگیر بزرگی هم بود و لباس بوبافت لباس پدرش بود که بعد مرگش بو او رسید.
دالاران استور (نویسنده پست)
ممنونم لطف کردین حتما اصلاح کردین