سیر تا پیاز انیمیشن داستان اسباب بازی و حقایق جالبش
سلام به همهی شما شهروندای خفن شهر جادویی دالاران. امیدوارم حالتون حسابی خوب باشه و تو یکی از بهترین روزای زندگیتون باشین. امروز اومدم تا در مورد انیمیشن فوقالعادهی داستان اسباب بازی یا همون توی استوری (Toy Story) باهاتون صحبت کنم و چیزایی رو موردش بهتون بگم که احتمالا ازش خبر ندارین! پس کمربنداتون رو ببندین و آمادهی یه سفر رنگی و هیجانانگیز دیگه به دنیای انیمیشنها بشین. بزن بریم!
داستان اسباب بازی، کی و چطوری متولد شد؟
خیلیا هستن که علاقهای به انیمیشن ندارن و وقتی هم برای دیدن انیمیشنها نمیذارن؛ ولی حتی این آدما هم وقتی انیمیشن داستان اسباب بازی رو میبینن، ازش لذن میبرن و قبول دارن که این فیلم، یه اثر فوقالعاده قوی و جذابه. حالا شما تصور کن کسایی که به دنیای انیمیشن علاقه دارن و کارای بزرگ و موفق دنیا رو دنبال میکنن، چه نظری در مورد این فیلم دارن! این گروه دیگه رسما گریبان میدرن واسه داستان اسباب بازی و طرفدار پروپاقرص این فیلم خفن و جذاب هستن. اگه شما هم جزو دستهی دوم هستین و جزو عاشقان داستان اسباب بازی بهحساب میاین، حتما براتون جالبه که بدونین داستان تولد این انیمیشن چیه و چطور شد که داستان اسباب بازی، وارد دنیای قشنگ و جذاب انیمیشن شد.
ماجرای تولد داستان اسباب بازی، خیلی جالبه و به ۲۶ سال پیش یعنی سال ۱۹۹۵ برمیگرده! این انیمیشن، محصول استودیو پیکسار هستش و تو لیست موفقترین محصولات این کمپانی هم وارد شده. انیمیشن ۸۱ دقیقهای داستان اسباب بازی، اولین انیمیشن تاریخ بود که با تکنولوژی کامپیوتری ساخته شد و بهخاطر همین هم کیفیت فوقالعادهی داشت و توش حسابی به جزئیات توجه شده بود. همین توجه به جزئیات و کیفیت بالا، در کنار داستان جذاب، دو تا از مهمترین دلایلی بودن که باعث شدن این انیمیشن موفق بشه و تو کل دنیا بترکونه.
کارگردان داستان اسباب بازی، یه آقایی به اسم جان لسهتر (John Lasseter) هستش که سرگذشت خیلی جالبی هم داره. قضیه از این قراره که آقای جان لسهتر، یکی از انیماتورهای دیزنی بوده و با این کمپانی بزرگ همکاری میکرده. یه روز، با کلی ذوق و شوق، یکی از ایدههاش رو برای مدیرای دیزنی میبره ولی ایدهاش رد میشه! حالا ردشدن ایده بهکنار، مدیرای دیزنی علاوه بر اینکه ایدهی لسهتر رو رد میکنن و میزنن تو ذوقش، اخراجش هم میکنن تا کلکسیون اتفاقای بد این انیماتور باهوش و خلاق رو حسابی تکمیل کنن؛ ولی خب جان لسهتر کسی نبود که کوتاه بیاد و به این زودیا دلسرد بشه!
بعد از اینکه جان از دیزنی اخراج میشه، میره با کمپانی لوکاس فیلم که یهجورایی کمپانی پدر پیکسار بوده، صحبت میکنه و قرار میشه که اونجا شروع بهکار کنه. سال ۱۹۸۶، استیو جابز و اپل میان پیکسار رو میخرن و بعد از اون، لسهتر بهصورت رسمی کارمند کمپانی پیکسار میشه. دو سال بعد، یعنی توی سال ۱۹۸۸، جان لسهتر یه انیمیشن به اسم «اسباب بازی تین» میسازه که باعث میشه تا توجه دیزنی بهش جلب بشه و بره دنبالش که آقا حالا ما یه خبطی کردیم، تو بیا بزرگی کن و برگرد دیزنی! ولی جان این پیشنهاد رو قبول نمیکنه و به همکاریش با پیکسار ادامه میده؛ البته خب این ردکردن پیشنها دیزنی بخاطر کینه شتری لسهتر نبودهها! خود جان یه جا گفته که اونموقع با خودش اینطوری فکر کرده که اگه برگرده به دیزنی یه کارگردان میشه ولی اگه بمونه توی پیکسار، تاریخساز میشه! و خب مسلما لسهتر تاریخسازشدن رو انتخاب میکنه.
بعد از اینکه لسهتر پیشنها دیزنی برای برگشتن به این کمپانی رو رد میکنه، دیزنی به فکر میافته که چیکار کنه تا هم جان لسهتر به همکاریش با پیکسار ادامه بده و هم دیزنی بتونه از نبوغ و خلاقیت این آدم استفاده بکنه؟ و بالاخره تصمیم میگیره که یه قرارداد همکاری با پیکسار امضا بکنه و ساخت انیمیشنی که میخواد رو بسپاره به پیکسار. نتیجهی این قرارداد توی سال ۱۹۹۵ منتشر میشه و اولین فیلم پیکسار و کل تاریخ انیمیشن که کاملا با تکنولوژی کامپیوتری ساخته شده بود و ۲۷ تا انیماتور هم توش کار میکردن، میره رو پردهی سینماها و حسابی هم گردوخاک میکنه.
فیلمنامهی اولیهی داستان اسباب بازی، به دست جان لسهتر، پیت داکتر و اندرو استانتون نوشته شد؛ ولی این فیلمنامه که بعدا حسابی تغییر کرد و یهجورایی میشه گفت که زیرورو شد، تاثیر خیلی خیلی زیادی از ایدههای رابرت مکلی که یه فیلمنامهنویس و مدرس خیلی معروف بوده، گرفته. حالا چی شده که فیلمنامهی این انیمیشن از ایدههای یه فیلمنامه نویس دیگه تاثیر گرفت؟ داستان از این قراره که چون لسهتر و بقیهی دوستاش، هیچ تجربهای تو زمینهی فیلم بلند نداشتن، تصمیم میگیرن که توی یه کنفرانس که مدرسش همین آقای مکلی معروف بوده شرکت کنن و اینطوری میشه که ایدههای آقای مکلی، بزرگترین تاثیر رو روی این فیلمنامه میذاره.
بعد از ساختهشدن انیمیشن داستان اسباب بازی که ۳۰ میلیون دلار هم براش هزینه شده بود، کمپانی دیزنی که مسئول پخش این انیمیشن بوده، دستبهکار میشه و کلی برای تبلیغات این انیمیشن هزینه میکنه. هزینهای که دیزنی برای تبلیغات داستان اسباب بازی صرف کرد، ۲۰ میلیون دلار ناقابل بوده و تو این پروژهی تبلیغاتی بزرگ، از برندهای خفنی مثل برگر کینگ، پپسی و کوکاکولا هم استفاده کرد تا حسابی بتونه کنجکاوی و علاقهی مخاطبا رو تحریک کنه.
قبل از اینکه داستان اسباب بازی روی پردهی سینماها بره و اکران بشه، استیو جابز یه حرف جالبی در مورد این انیمیشن میزنه و میگه که: «اگه این انیمیشن، فروشش پایین باشه و مثلا در حدود ۷۵ میلیون دلار بفروشه، دیزنی و پیکسار با هم ورشکسته میشن؛ اگه در حدود ۷۵ میلیون دلار بفروشه، هزینهها سربهسر میشه و مشکلی برای این دوتا کمپانی پیش نمیاد؛ ولی اگه فروشش به ۲۰۰ میلیون دلار برسه، پیکسار و دیزنی حسابی سود میکنن.» خب با توجه به اینکه دیزنی و پیکسار جفتشون الان دارن کار میکنن و موفق هم هستن، مشخص میشه که فروش فیلم بالای ۷۵ یا حتی ۱۰۰ میلیون دلار بوده؛ ولی به نظرتون انیمیشن داستان اسباب بازی چقدر فروش داشته؟ عرضم به حضورتون که Toy Story، تو کل دنیا، یه چیزی در حدود ۳۷۳ میلیون دلار فروش داشته و حتی از تصورات و پیشبینیهای استیو جابز هم بالاتر بوده فروشش!
حالا که از فروش بالای داستان اسباب بازی گفتیم، بذارین یه صحبتی هم در مورد امتیاز این انیمیشن و جایگاهش بین فیلمهای معروف و محبوب دنیا بکنیم. امتیاز انیمیشن داستان اسباب بازی توی متاکریتیک، ۹۵ از ۱۰۰ بوده و تو لیست ۲۵۰ فیلم برتر imdb هم توی رتبهی ۸۵ قرار گرفته! راجر ایبرت هم که یکی از فیلمنهنویسای مشهور و خفن آمریکایی هستش در مورد داستان اسباب بازی گفته که این انیمیشن، از نظر بصری، خیلی شبیه فیلم رولر کاستر معروف هستش.
کسایی که این انیمیشن جذاب و خفن رو دیدن، حتما صدای آشنای «تام هنکس» دوستداشتنی رو توش شناختن! حالا قسمت جالب ماجرا اینجاست که اول قرار بوده داداش تام هنکس یعنی «جیم هنکس»، بهعنوان صداپیشهی شخصیت وودی بیاد توی پروژه ولی خب به قول مادربزرگا قسمت نمیشه و خود جناب تام هنکس وارد تیم سازندهی داستان اسباب بازی میشه و بهجای وودی صحبت میکنه. صداپیشهی شخصیت باز هم «تیم آلن» هستن که اتفاقا این شخصیت هم اولش قرار بود یه نفر دیگه بهجاش صحبت کنه ولی بعدا شرایط تغییر میکنه و تیم آلن انتخاب میشه.