مانی هیست، نورچشمی غیرانگلیسی نتفلیکس!
شهروندای دوستداشتنی شهر جادویی دالاران، سلام. حالواحوالتون چطوره؟ امیدوارم حالتون خوب باشه و آمادهی یه سفر هیجانانگیز دیگه به دنیای فیلم و سریالهای خارجی باشین. امروز قراره در مورد سریال مانی هیست صحبت بکنیم و ببینیم که پروفسور و اکیپش چطوری تونستن انقدر تو کل دنیا سروصدا کنن و به نورچشمی نتفلیکس تبدیل بشن. خب دیگه کمربنداتون رو ببندین که سفر هیجانانگیز ما به دنیای مانی هایست، از همین لحظه شروع میشه؛ بزن بریم! کلی سریال دیگه هم هست که قبلا معرفی کردیم توی وبلاگ پیشنهاد میکنم.
داستان تولد مانی هیست
بیشتر سریالها و فیلمهای خفنی که توی نتفلیکس دیدیم، آمریکایی و اروپایی بودن یا اینکه حداقل زبونشون انگلیسی بوده؛ ولی توی چند سال گذشته، یه سریال غیرانگلیسی به اسم مانی هیست هم توی این سرویس منتشر شد که حسابی تونست دل مخاطبا رو ببره و به یکی از پرمخاطبترین سریالهای غیرانگلیسی نتفلیکس تبدیل بشه. سریال مانی هیست که بعضیا به اسم مانی هایست، سرقت پول یا حتی خانهی کاغذی میشناسنش، یه سریال اسپانیایی هستش که فصل اولش توی سال ۲۰۱۷ و برای یه شبکهی اسپانیایی به اسم «آنتنا» ساخته شد؛ ولی خب بعد از یه فصل، سر از نتفلیکس درآورد و به یکی از سریالهای پربینندهی این شبکه تبدیل شد.
مانی هیست یه سریال خیلی جذابه که داستان سرقت یه گروه از ضرابخانه سلطنتی اسپانیا رو روایت میکنه که البته بعد از چند قسمت، این نقشه یهجورایی عوض میشه و کلی داستان هیجانانگیز و غافلگیرکننده برای من و شمای مخاطب میسازه. میانگین امتیاز مانی هایست توی IMDB، ۸/۵ هستش که خود همین عدد برای اثبات اینکه این سریال کارش درسته و خوب بلده مخاطبش رو راضی کنه، کافیه. این سریال، محبوبترین سریال نتفلیکس توی کشورهای ایتالیا، آرژانتین، فرانسه، پرتغال و برزیل شده و حتی توی خاورمیانه هم حسابی ترکونده.
اولین نکتهای که در رابطه با این سریال میخوام بهتون بگم، در مورد اسمشه. احتمالا شما هم با شنیدن اسمهای مختلف گیج شدین و این سوال براتون پیش اومده که آقا بالاخره اسم این سریال چیه؟! ببینید، این سریال، همونطوری که بهتون گفتم محصول کشور اسپانیاست و اسمش هم به اسپانیایی «La Casa De Papel» هستش که اگه بخوایم به فارسی معنی کنیم، میشه خانه ی کاغذی؛ ولی خب وقتی نتفلیکس اومد و امتیاز پخش این سریال رو خرید، تصمیم گرفت که یه اسم انگلیسی هم برای سریال انتخاب کنه. ترجمهی اسم این فیلم به انگلیسی میشد «House of Paper» که خب علاوه بر اینکه خوش آهنگ نبود، شباهت خیلی زیادی هم به اسم سریال «House of Cards» داشت؛ بخاطر همین هم تصمیم بر این شد که اسم این سریال رو به انگلیسی، مانی هیست (Money Heist) بذارن که هم جذابتره و هم مخاطب رو یاد سریال دیگهای نمیندازه.
این وسط بذارین یه چیزی هم در مورد انتخاب اسم اسپانیایی سریان مانی هیست بهتون بگم. واقعیت اینه که خالق این سریال یعنی «الکس پینا» اولش تصمیم داشته که اسم سریال رو بذاره «دربهدر»! چون فکر میکرده که این اسم خیلی به شخصیتهای اصلی فیلم که از طرف جامعه طرد شدن میاد ولی یه مدت بعد بخاطر سکانس سرقت پول از ضرابخانه که درست مثل یه خونهی کاغذی هستش، تصمیمش عوض میشه و اسم سریال رو میذاره خانه کاغذی.
این سریال معروف و پرطرفدار، جایزه هم برده و تا الان که من دارم این مقاله رو براتون مینویسم، تونسته جایزهی بهترین فیلمنامهی مراسم آیریس رو مال خودش کنه. تو چهلوششمین دورهی جوایز امی هم، سریال مانی هاست یه جایزه برد و بهعنوان بهترین سریال درام انتخاب شد. انقدر این سریال با استقبال بینندهها تو کل دنیا روبهرو شد و انقدر تونست امتیازهای بالایی از مخاطباش بگیره که همین الانشم یه زمزمههایی هست که میگن قراره اسپینآفهای مانی هیست ساخته بشه.
چرا مانی هیست انقدر محبوب شد؟
تا اینجا فقط از محبوبیت سریال مانی هایست و اینکه چقدر تونسته تو کل دنیا سروصدا کنه براون گفتم؛ ولی به احتمال زیاد الان دارین به این فکر میکنین که دلیل این همه محبوبیت چیه؟ اصلا این سریال اسپانیایی چی داشته که درست بعد از اینکه فصل اولش پخش شد، نتفلیکس تصمیم گرفت امتیاز پخشش رو بخره و یه بودجهی حسابی براش کنار بذاره؟ بهرحال دیگه همهمون میدونیم که نتفلیکس به این راحتیا نمیره دنبال یه سریال!
خب، اولین دلیل مهمی که میشه برای محبوبیت سریال سرقت پول بهش اشاره کرد، سوژهی سریاله. سوژهی این سریال انقدر جذابه که اصلا امکان نداره مخاطب رو درگیر خودش نکنه؛ مخصوصا اینکه این سوژهی جذاب و هیجانانگیز، همون اول ماجرا به مخاطب نشون داده میشه و تو همون ۱۵ دقیقهی اول شروع سریال، مستقیم میریم تو دل داستان و درگیر مقدمهچینیهای اضافه و خستهکننده نمیشیم.
یه دلیل دیگه محبوبیت سریال Money Heist، شخصیتپردازیهای قوی سریاله. توی این سریال، شما شخصیتهای مختلفی رو میبینین که هر کدوم یه داستانی دارن و به یه دلیل خاصی وارد این اکیپ شدن. شخصیت اصلی داستان هم یکی به اسم پروفسور هستش که هم خیلی خفن و باهوشه و هم خیلی خوششانس؛ یعنی این آدم یه جاهایی چنان خوششانسیهایی میاره که بیننده دودستی میزنه رو پاهاش و میگه: حاجی برگام! البته اینم بهتون بگم که بعضی جاها هم نمیتونه پلیس رو گول بزنه و تو تله میفته که خود همین اتفاقا هم باعث میشن که سریال جذابتر بشه و بیننده خوابش نگیره.
یه دلیل دیگهی محبوبیت سریال خانهی کاغذی، استفاده از تدوین موازی هستش. حتما میپرسین تدوین موازی دیگه چه سمیه؟! خب الان بهتون میگم داستان چیه. ببینید توی این سریال، خیلی جاها یه فلشبک به گذشته و اتفاقای دیگه میزنن، یعنی در واقع خیلی جاها ما درگیر یه سری داستانهای فرعی میشیم که البته اطلاعات خیلی مهمی رو هم بهمون میده؛ این فلشبکزدنها و پرداختن به داستانهای فرعی که همهشون هم حسابی جذابن و ما رو درگیر خودشون میکنن، اسمش میشه تدوین موازی و باعث میشه که ما میخکوب سریال بشیم.
آخرین دلیل خیلی مهمی که برای محبوبیت سریال مانی هایست میشه بهش اشاره کرد، نوع فیلمبرداری سریال هستش. یکی از دلایلی که باعث شده تا این سریال به یه کار خفن و هیجانانگیز تبدیل بشه اینه که در کنار داستان خیلی جذاب، سکانسها هم طوری فیلمبرداری شدن که شما اون هیجان رو با گوشت و پوستت احساس بکنی و قشنگ تو فضای داستان غرق بشی. توی این سریال، تعداد کاتها رو اومدن حسابی کم کردن و با اینکار، بیننده رو توی سکانسهای اکشن سریال، با شخصیتها همراه کردن؛ بخاطر همینم هست که وقتی داریم سریال رو تماشا میکنیم، اصلا خسته نمیشیم و گذر زمان رو حس نمیکنیم.
برگ برندههای مانی هیست چیا هستن؟
خب تا الان براتون چندتا دلیل محکمهپسند آوردم که بدونید چیا باعث شدن تا مانی هیست تبدیل به یه سریال محبوب جهانی بشه؛ ولی یه سری دلایل یا بهتر بگم، برگ برندههای قوی دیگه هم هستن که مانی هیست رو تبدیل به سریالی کردن که خیلی بیشتر از یه سرگرمی چند دقیقهای برای مخاطبه. این برگ برندههایی که دارم ازشون حرف میزنم، همون نکاتی هستن که خیلی از منتقدای سینما هم بهشون اشاره کردن و گفتن که آقا جان، مانی هیست الکی الکی مانی هیست نشده و پشت این محبوبیت برگریزون، دلایل قوی و محکمی میشه پیدا کرد. خب بریم ببینیم این برگای برنده چیا هستن!
اگه یادتون باشه، تو قسمت قبل گفتم که سریال مانی هیست از تدوین موازی استفاده میکنه و یهسری ماجراهای فرعی رو در طول سریال برای ما تعریف میکنه؛ حالا این ماجراهای فرعی باعث میشن که اطلاعات مورد نیاز من و شمای مخاطب، بهصورت کمکم و خیلی ملو بهمون منتقل بشه و ما یهو زیر کوهی از اطلاعات دفن نشیم که باعث گیجشدنمون بشه. این اتفاق، یعنی انتقال آروم اطلاعات به مخاطب، یکی از مهمترین برگ برندههای سریال Money Heist به حساب میاد و باعث شده که ما با یه سریال قوی و جذاب طرف باشیم.
دومین برگ برندهای که میشه برای این سریال بهش اشاره کرد، پیامهایی هستن که شخصیتهای سریال به مخاطب منتقل میکنن؛ مثلا با استفاده از یه شخصیتی به اسم آلیسون پارکر، خیلی قشنگ و قابل لمس به مخاطب نشون داده میشه که دولتها تو تمام دنیا، شهروندانشون رو به یه چشم نمیبینن و ارزشی که برای بعضی از افراد قائل هستن، خیلی خیلی بیشتر از افراد معمولی جامعه هستش. یه موضوع دیگه هم تو سریال خیلی قشنگ نشون داده شده اینه که سازمانهای اطلاعاتی، وقتی نیاز داشته باشن، هر کاری برای تخریب وجههی آدما میکنن تا جامعه رو نسبت بهشون بدبین کنن و به هدفشون برسن.
مانی هیست، توی زمینهی شخصیتپردازی، یه برگ برندهی دیگه هم داره؛ اونم اینکه، شخصیتهای سریال خیلی قشنگ و ملموس هستن و بهصورت خاکستری نشون داده شدن. شخصیتهای خاکستری، دقیقا همون چیزیه که تو زندگی عادی هم همه جا میبینیم و باهاش برخورد داریم؛ یعنی آدمایی که اطراف ما زندگی میکنن و حتی خودمون، سیاه یا سفید نیستیم و همیشه توی یه طیفهایی از رنگ خاکستری قرار داریم.
نمادهایی که تو سریال استفاده شدن هم همگی سعی دارن یه پیامی رو به مخاطب منتقل کنن و بخاطر همین هم باعث شدن که این سریال، خیلی بالاتر از یه سریال سرگرمکننده و مهیج باشه؛ مثلا ماسکی که شخصیتهای سریال روی صورتشون میزنن، ماسک سالوادور دالی، هنرمند معروف اسپانیایی هستش که دیدگاه ضدسرمایهداری داشت و سازندههای این سریال با استفاده از این ماسک و پیامهایی که از طرف شخصیتها منتقل میشه، به این موضوع اشاره میکنن که تو دنیای امروز، نهادها بهصورت مستقیم و غیرمستقیم، به سرمایهدارا کمک میکنن. نمادهایی که توی این سریال استفاده شدن، تو یه سری از کشورهای دنیا مثل عراق و شیلی، الهامبخش جریانهای اعتراضی بودن و حتی سرقتهای زیادی هم از این سریال الهام گرفته شده! (ایشالا که تو کشور ما کسی ازشون الهام نگیره!)
توی این سریال، از آهنگ «بلا چاو» که یه آهنگ ایتالیایی خیلی معروف هست هم زیاد استفاده شده که خب مسلما دلیل و هدف داشته اینکار. حالا اگه گفتین دلیلش چیه؟ دلیلش همون انتقال پیامی هستش که بهتون گفتم؛ چون این آهنگ یه جنبهی آزادیخواهی داره و سازندههای هم سریال ازش استفاده کردن تا پیام آزادی و عدالت رو باهاش منتقل بکنن. میبینین از چه چیزای ریزی توی این سریال استفاده شده؟! بله، بیخود نیست که مانی هیست محبوبترین سریال غیرانگلیسی نتفلیکس شده و حسابی سروصدا کرده.
حقایق جالب و باحال در مورد سریال مانی هیست
یه سری چیزای باحال و البته خفن در مورد سریال Money Heist هستش که احتمالا خیلیاشو نمیدونین. تو این قسمت میخوام در مورد اونا باهاتون صحبت کنم و چیزایی بهتون بگم که حسابی سورپرایزتون کنه. بریم ببینیم داستان از چه قراره:
- تو خفن و محبوببودن سریال خانه کاغذی که هیچ شکی نیست؛ ولی بین اینهمه طرفدار، آدمای خیلی معروفی هم هستن که دیوانهوار این سریال رو دوست دارن که یکی از این آدما، نیمار هستنش! بله، نیمار عاشق این سریاله و این علاقهاش بهحدی بوده که گفته دوست داره توی سریال حضور داشته باشه و تو یه قسمت کوتاهی از فصل سوم مانی هیست هم نقش یه راهب رو بازی کرده! یکی دیگه از آدمای مشهوری که سریال سرقت پول رو خیلی دوست داره، استیون کینگ، نویسندهی معروف آمریکایی هستش.
- فصل اول سریال مانی هیست فقط تو اسپانیا پخش میشده و آخر فصل، بخاطر پاییناومدن آمار مخاطبا، سازندههای سریال تصمیم گرفتن که کلا پروژه رو کنسل کنن؛ ولی دقیقا همون موقع نتفلیکس این سریال رو کشف میکنه و حق پخشش رو میخره تا سریال ادامه پیدا کنه.
- یه چیز خیلی جالب دیگه هم در مورد این سریال وجود داره و اونم اینکه فیلمنامهنویسی سریال مانی هایست از قبل انجام نشده و نویسندهها، همزمان با پخش سریال فیلمنامهها رو مینویسن و به بازیگرا میدن!
- اگه سریال Money Heist رو دیده باشین، احتمالا براتون سوال شده که این اسمهای مستعاری که شخصیتهای سریال برای خودشون انتخاب کردن و همهشون هم پایتخت کشورهای مختلفه، ایدهاش از کجا اومده؟ در جواب این سوالتون باید بگم که از روی تیشرت آقای الکس پینا! بله بله تیشرت! داستان از این قراره که الکس پینا یه روز با یه تیشرت که روش نوشته توکیو، میره پیش اکیپ سریال و باعث میشه که این ایدهی اسامی مستعار، به ذهن نویسنده فیلمنامه برسه.
- یکی دیگه از چیزای جالبی که در مورد این سریال باید بدونین اینه که برای اینکه سکانس سرقت زیر آب واقعی بشه، سازندههای مانی هیست اومدن و یه مهندس دریا استخدام کردن تا در مورد این موضوع تحقیقات انجام بده و بهشون بگه که تو همچین شرایطی چه اتفاقایی ممکنه بیفته! همین قدر اصولی و خفن!
حرف آخر
خب دوستای خفن و پایه دالاران، مقالهی امروزمون هم تموم شد. امیدوارم حسابی خوشتون اومده باشه و از وقتی که برای خوندن این مقاله گذاشتین راضی بوده باشین؛ اگه این مطلب رو دوست داشتین، حتما برای دوستاتون هم بفرستین تا اونا هم مثل شما از خوندنش لذت ببرن. منتظر نظرات خوبتون هستم. خیلی مواظب خودتون باشین؛ تا مقالهی بعدی، بایبای.
منابع: زومجی ، پلی مگ ، ویجیاتو ، نقد فارسی ، سلام سینما ، ویرگول